همانطور که پیشتر گفته شد؛ بهواسطه گستردگی حیطه هنرهای تصویری طراحی (ارتباط تصویری) میتوان پیشینهای دیرین را به هنر طراحی گرافیک نسبت داد. ارتباط مقوله طراحی گرافیک با فرهنگ و اساطیر و سیر تحولات تاریخیشان از مواردی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. همانطور که در مقاله پیشین گفته شد بشر از آنسان که خود را شناخت علاقهاش را به تصویرگری بر دیواره غارها و سنگها و صخرهها و ابزارآلات دستساز خویش نشان داده، او از تصویرگری بهعنوان راهی برای شناخت هرچه بیشتر محیط اطرافش و غلبه بر هر آنچه نمیتوانست چیرهاش شود استفاده میکرد! در برخی موارد هم هدف پیامرسانی به آیندگانش و قرار دادن تجربهاش در اختیار نسلهای بعد از خویش جهت تسریع آگاهیشان بوده، آنچه او نقش میکرده را چیزی فراتر از نقاشی باید دانست! او ذهنی خلاق و کنجکاو داشت و از هیچ فرصتی برای پیادهسازی آنچه در ذهن داشت دریغ نمیکرد. باید گفت نقش یکی از نخستین محصولات قوای بصری انسان است. انسان موجودی نقشپرداز است. خاستگاه نقش از دورههای تاریخی فرا میگذرد و تا اعماق پیش از تاریخ به عقب باز میگردد.
اصلیترین ابزار مورداستفاده در فرهنگ تئوریک، ابزارهای گرافیکی / بصری هستند که به شیوهای نمادین / رمزگانی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. ابزارهای گرافیکی / بصری در بطن فرهنگ اسطورهای ارتقاء یافتند؛ بااینحال تا پیش از ابداع خط و نگارش، بهرهگیری از آنها درون قلمرو روایات اسطورهای باقی ماند. به نقل از دانلد، از میان هزاران زبان به تکلم درآمده در زمانها و مکانهای متفاوت، کمتر از یک دهم آنها فرمهای نگارش مختص به خود را پرورش دادند. بدین ترتیب، میتوان اذعان داشت که نگارش نهتنها ابداعی نو که پدیدهای کمیاب نیز هست.
سیر تطّور ابزارهای گرافیکی / بصری نگارشی بس پیچیده بوده و مسیرهای متفاوتی را پشت سر گذاشته است. نمادهای بصری نگارشی را میتوان به سه گونه طبقهبندی کرد: نمادهای تصویری، اندیشه نگار و نمادهای آوا نشان. گونه تصویری از اساس بر هنجارها و قواعد بصری اتکا داشته و لزوماً در ساختارهای زبانی سهیم نیست. مهارتهای تصویری میتوانند متمایز از زبان شفاهی یا مکتوب باشند و نخستین جنبه از نمادهای تئوریک ارتقاءیافته در فرهنگهای انسانی نیز همین نمادهای گرافیکی / بصری بودهاند.
نخستین مکتوبات فاقد اصل آوایی بودند. درواقع نخستین نشانههای نوشتاری نیت آوایی نداشته و تنها تصاویری بودند که مبتنی بر سنتی مشخص معنادار میشدند. این تصاویر را «اندیشه نگار» مینامند که در مرحلهای بعد از نمادهای تصویری جای دارند. اینگونه نوشتارها فاقد جمله و جملهبندی بودند و نشانهها درون جعبههایی مشخص دستهبندی میشدند و هر جعبهای در کلیت خود حاوی پیامی خاص بود. تنها در انتهای این مسیر بود که نشانههای بصری با زبان گفتاری پیوند یافتند. (عسگر پور، 1395؛ 53)

افرادی چون دکتر نظامالدین نوری در پژوهش خود در باب خلاصهای از تاریخ طراحی گرافیک اینگونه مینویسند: ارتباطات تصويري تاريخي طولاني دارد. وقتي انسان اوليه براي غذا شكار ميكرد و جاي پنجههاي حيواني را در گل ميديد، در حقيقت به یکشکل گرافيكي نگاه ميكرد، او در فكرش حيوان را ميديد.
گرافيك ميتواند مجموعهاي از علائم باشد؛ مانند حروف در الفبا، يا فرمهايي در مجموعههايي ديگر مانند علائم كنار جادهها. اگر علائم گرافيكي را پهلوي هم بگذاريم يا تصوير شكل ميگيرد، مانند خطوط يك طرح يا مجموعه نقاطي كه يك عكس را به وجود ميآورند (چنانچه اگر يك عكس را با ذره يا لوپ از نزديك مشاهده كنيم آن را بهصورت مجموعهاي از نقاط ميبينيم). طراحي گرافيک حرفهاي است براي خلق كردن يا انتخاب علائم و چيدن آنها در صفحه بهنحویکه ايدهاي را انتقال دهد.
علامت گرافيكي يك عكس نيست، تصاوير گرافيكي بيشتر از يك تصويرسازي بصري هستند كه ديده يا تصور شدهاند. آنها علائمی هستند كه اجزاي آن معناي به خصوصي دارند و نحوهي قرار گرفتن آنها در كنار هم ميتواند حاكي از مفهومي نو باشد.
بيشتر اوقات كلمات و تصاوير باهم استفاده ميشوند، در يك طراحي گرافيک ممكن است متن (كلمات) غالب باشد يا تصوير و در مواردي هم مفهوم هرکدام با ديگري معين و مشخص شود. مثلاً دقت در انتخاب كلمات كه به يك تصوير گنگ معنا و مفهوم ميبخشد ميتواند به بهتر انتقال يافتن ايده طراح كمك زيادي نمايد.

منابع: عسگر پور، وحید، 1395، پیش از تاریخ نقشها، تهـران، انتشارات سـمت
بخش اول این مطب را، اینجا بخوانید.
جهت دانلود فایل مقاله "گرافیک هنری از دیرباز تا کنون(2)" روی لینک زیر کلیک کنید: